جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1127

1. گناه عشق بتان گرچه ساخت نامه سیاهم

2. بس است خطّ عذار تو عذرخواه گناهم

3. نه قطره هاست ز اشکم به روی زرد فتاده

4. ز دست آبله ها چهر از زبانۀ آهم

5. هزار تن بودم کاشکی که بهر قدومت

6. در انتظار نشیند یکی به هر سر راهم

7. میان خلق همی بندم از تو چشم جهان بین

8. ولی به دیدۀ دل نیست جز سوی تو نگاهم

9. ببین چه صبح سعادت دمیده تیره شبم را

10. که دیده بر رُخت افتاد بامداد پگاهم

11. ز بس که کاستم از غم بس است سایۀ تاری

12. ز طرّۀ تو زگرمای روز هجر پناهم

13. مگو به عشوه که جامی چه خواهی از طلب من

14. به خاک پای تو سوگند کز تو جز تو نخواهم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گنج خواهی، در طلب رنجی ببر
* خرمنی می‌بایدت، تخمی بکار
شعر کامل
سعدی
* در گوشه چشم است نهان فتنه دوران
* با گوشه نشینان جهان کار مدارید
شعر کامل
صائب تبریزی
* صد بار جان بدادم وز پای درفتادم
* بار دگر بزادم چون بانگ تو شنودم
شعر کامل
مولوی