جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1129

1. ای نوجوان که دل به کمند تو بسته ام

2. رحمی نما که پیر و ضعیف و شکسته ام

3. چل سال در مجاهده عمرم چو صرف شد

4. پنداشتم ز مهر بتان باز رسته ام

5. بر باد داده حاصل چل ساله این زمان

6. با داغ تو به گوشۀ محنت نشسته ام

7. با آنکه از قدوم تو در تنگنای هجر

8. بر روی خویشتن درِ امید بسته ام

9. آواز پای و بانگ دری چون شنیده ام

10. بی خویشتن به بوی تو از جای جسته ام

11. گشته هلالی از سرِ هر ناخنم پدید

12. از شوق ابروان تو چون سینه خسته ام

13. گفتی که چیست حال تو جامی به کنج غم

14. پیوند با تو کرده و از خود گسسته ام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه خوش گفت جمشید با تاج و گنج
* که یک جو نیرزد سرای سپنج
شعر کامل
حافظ
* رز به اندک روزگاری بر سر آمد از چنار
* هر سبکدستی عنان تاک نتواند گرفت
شعر کامل
صائب تبریزی
* دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
* خواجه آن است که باشد غم خدمتگارش
شعر کامل
حافظ