جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1163

1. رخصتم ده که سرِ زلف سیاهت گیرم

2. دیده را روشنی از روی چو ماهت گیرم

3. چون ترا نیست سرِ آنکه بیایم به تو راه

4. دادخواهانه بیایم سرِ راهت گیرم

5. گرچه بیشم گنهی نیست زنم دستِ نیاز

6. دامنِ لطف پیِ عفو گناهت گیرم

7. سایه افگن به من ای سرو که افتم به هلاک

8. گرنه از حادثۀ دهر پناهت گیرم

9. از سرِ بسترم امشب مرو ای همسایه

10. تا بر اندوه شب خویش گواهت گیرم

11. ای گل از لطف مزن لاف که پیش رخ او

12. با دو صد برگ یکی برگ گیاهت گیرم

13. جامیا دم مزن از درد و غم هجر که من

14. شرح این واقعه از ناله و آهت گیرم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل تو چون گل رعنا دو رنگ افتاده است
* وگرنه حسن خزان و بهار یکدست است
شعر کامل
صائب تبریزی
* شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
* کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها
شعر کامل
حافظ
* عشق اندر فضل و علم و دفتر و اوراق نیست
* هر چه گفت و گوی خلق آن ره ره عشاق نیست
شعر کامل
مولوی