جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1221

1. نگار شوخْ چشم تیزْ خشم تندْخوی من

2. نمی بیند به چشمِ مرحمت یكبار سوی من

3. به رویم از مژه خوناب، وز دل خونِ ناب آمد

4. چه گویم کز فراق او چه ها آمد به روی من

5. دمِ قتلم چو تیغ او ز سوز سینه بگدازد

6. ز آب زندگانی خوش تر آید در گلوی من

7. تماشای رُخش را هر سر مو گر شود چشمی

8. سرِ مویی نگردد کم به رویش آرزوی من

9. در آن کو عمرها گشتم نگفت آن بی وفا هرگز

10. که این مسکینِ سرگردان چه می جوید به کوی من

11. به خوبان عشق ورزیدن مرا خوییست دیرینه

12. به زودی کی توان ای پندگو اصلاح خوی من

13. مگو جامی کزان مشکین سلاسل پای دل بگسل

14. که پیوندیست با او محکم از هر تار موی من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چهرهٔ یوسف به خواب دیدکه در مصر
* ترک وصال عزیزگفت زلیخا
شعر کامل
قاآنی
* من تو را مشغول می‌کردم دلا
* یاد آن افسانه کردی عاقبت
شعر کامل
مولوی
* هر آن شب در فراق روی لیلی
* که بر مجنون رود لیلی طویلست
شعر کامل
سعدی