جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1220

1. ای خاک پای توسنت افزوده آبِ روی من

2. در عشقت از روز ازل با محنت و غم خوی من

3. هر روز بر شکل دگر خود را به راهت افگنم

4. باشد ندانی کان منم بینی به رحمت سوی من

5. در جُست و جوی وصل تو آید به سر عمرم ولی

6. نبود به جز بی حاصلی محصول جست و جوی من

7. تا کی پیِ آغوش تو هر سو برم دستِ هوس

8. مشکل که آرد چون تویی سر در خمِ بازوی من

9. زین گونه کز سر تا قدم بگرفت دردت مو به مو

10. شاید که خیزد دم به دم صد ناله از هر موی من

11. دانم که گردد عاقبت آلودۀ خوابِ اجل

12. این سر که دارد روز و شب بالین سر زانوی من

13. خوش آنکه شب با پاسبان گفتی که جامی را بران

14. تا چند باشد تنگ ازو جا بر سگانِ کوی من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ژاله بر لاله فرود آمده نزدیک سحر
* راست چون عارض گلبوی عرق کردهٔ یار
شعر کامل
سعدی
* سخن خویش به بیگانه نمی‌یارم گفت
* گله از دوست به دشمن نه طریق ادب‌ست
شعر کامل
سعدی
* خوانده ام دفتر پیمان وفا حرف به حرف
* نام خوبان همه ثبت است همین نام تو نیست
شعر کامل
نظیری نیشابوری