جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1261

1. مگو چو لب بگشایی که خنده پر شکرست این

2. نه خنده، قفل گشادن ز حقّۀ گهرست این

3. مده فریب که رُست از رخم به باغ تو گل ها

4. به خار هر مژه ام بسته پارۂ جگرست این

5. تنم چو موی شد و موی حلقه کاش درآری

6. مرا به گرد میانت که حلقۀ کمرست این

7. خوش آنکه چون ز سرم دردمند شد کف پایت

8. زدی به پای سرم را که رو چه دردسرست این

9. چو در هوای تو رقصم هزار نشتر محنت

10. به زیر پای بکوبم که سبزه های ترست این

11. مرا نماند دگر تاب آنکه هر که ببینم

12. به رهگذار تو گویند عاشق دگرست این

13. زنم نفیر چو آیی ز در برون و نگویی

14. نفير جامیِ درمانده یا صریر درست این


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو خورشیدست پیدا راز عشق از سینه عاشق
* نباشد نامه پیچیده، صحرای قیامت را
شعر کامل
صائب تبریزی
* دارم این یک چشمه کار از پیر کنعان یادگار
* چشم را از گریه در راه عزیزان باختن
شعر کامل
صائب تبریزی
* این چه دامی است که از سنبل مشکین داری
* که به هر حلقهٔ آن صد دل مسکین داری
شعر کامل
فروغی بسطامی