جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1318

1. غمزه ات کز سعی چشمت این همه بیداد او

2. در فن عاشق کشی شاگرد تست استاد او

3. طرّۀ شبرنگ تو لیلی و دل مجنون آن

4. لعل شکّربار تو شیرین و جان فرهاد او

5. عشق در هر دل که سازد بهر دردت خانه ای

6. اول از سنگِ ملامت افگند بنیاد او

7. بندگی نوشد دلم را از خطت وز هر طرف

8. فتنۀ دیگر رسد بهر مبارک باد او

9. با رقیب سخت دل زخم زبان کردن چه سود

10. چون ازین سوهان نیفتد رخنه در فولاد او

11. رهبر کوی مغان شد پیر ما ممدود باد

12. بر سرِ اهل ارادت سایۀ ارشاد او

13. بس که شب ها جامی از سرو قدت نالد بلند

14. می کند رم مرغ شاخ سدره از فریاد او


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز اول هستی آوردم قفای نیستی خوردم
* کنون امید بخشایش همی‌دارم که مسکینم
شعر کامل
سعدی
* کمی نیست در بخشش دادگر
* فزونی بخوردست انده مخور
شعر کامل
فردوسی
* گر مزاج نخل و نحل از لطف او یابد مدد
* نیش او پر نوش گردد خار آن خرما شود
شعر کامل
سلمان ساوجی