جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 139

1. صلای باده زد پیر خرابات

2. بیا ساقی که فی التأخير آفات

3. من و مستی و ذوق و می پرستی

4. چه کار آید مرا کشف و کرامات

5. می و نُقل است ورْد من شب و روز

6. بنامیزد زهی او را دو اوقات

7. سلوک راه عشق از خود رهایی است

8. نه قطع منزل و طیّ مقامات

9. جهان مرآت حسن شاهد ماست

10. فشاهد وجهه فی کُلّ ذرّات

11. سعادت خواهی از عادت گذر کن

12. که ترک عادتست اصل سعادات

13. مزن بیهوده لاف عشق جامی

14. فانّ العاشقين لهم علامات


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن را که بوی عنبر زلف تو آرزوست
* چون عود گو بر آتش سودا بسوز و ساز
شعر کامل
حافظ
* ندارم گر چه در خرمن پر کاهی، به این شادم
* که رزق خوشه چین باشد زبان گندمین از من
شعر کامل
صائب تبریزی
* تن از درد لرزان چو از باد بید
* دل از جان شیرین شده ناامید
شعر کامل
فردوسی