جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1567

1. ماییم شسته ز آب می دست از همه آلودگی

2. سوده سری بر پای خُم وز درد سر آسودگی

3. وقتی به عشق نیکوان بودم ز بود خویش گم

4. و اکنون به خود درمانده ام خوش وقت آن گم بودگی

5. تا سر به بالینم ز تو بر بستر بی بستری

6. در خون غنوده هر شبی چشمم ز شب نغنودگی

7. خون جگر پالوده ام از شَعر مژگان عمرها

8. با من دلت صافی نشد با این همه پالودگی

9. با خودفروشانم مکن همسر که من خاص توام

10. دارد تفاوت در بها بازاری از فرمودگی

11. دل ساده از نقش طرب پا سوده در راه طلب

12. با دولت دردت خوشم زین سادگی و سودگی

13. جامی نشد در عاشقی ز اشک دروغین سرخ رو

14. کامل عیاری کی رسد مس را از روی اندودگی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون ترک من سپاه حبش بر ختن زند
* از مشک سوده سلسله بر نسترن زند
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* پرویز به هر بزمی زرین تره گستردی
* کردی ز بساط زر زرین تره را بستان
شعر کامل
خاقانی
* چو فندق دهان از سخن بسته بود
* نه چون ما لب از خنده چون پسته بود
شعر کامل
سعدی