جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 228

1. به جانب سفر آن تُرک تندخو رفتست

2. خبر دهید مرا کز کدام سو رفتست

3. به گَردَش ارچه رسیدن نمی توان باری

4. کشم به دیده غبار رهی که او رفتست

5. هزار دل کند از شهر صبر آواره

6. به هر دیار که با آن رخ نکو رفتست

7. چه آب بر جگرم باشد این چنین که مرا

8. هم آب دیده ز هجرش هم آب رو رفتست

9. به گشت باغ مخوان باغبان مرا زین بیش

10. که بی جمال وی از باغ رنگ و بو رفتست

11. نداده کس خبر از عُمر رفتۀ خویشم

12. اگرچه عمر عزیزم به جست و جو رفتست

13. به روز حشر مگر سر برآورد جامی

14. چنین که از غم هجران به خود فرو رفتست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر تو صد بار بیایی به سر کشته عشق
* چشم باشد مترصد که دگربار آیی
شعر کامل
سعدی
* چشم من کرد به هر گوشه روان سیل سرشک
* تا سهی سرو تو را تازه‌تر آبی دارد
شعر کامل
حافظ
* با خیال یار در یک پیرهن خوابیده ام
* بر ندارد سر زبالین هر که بیدارم کند!
شعر کامل
صائب تبریزی