جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 356

1. زهی فراق تو چون مرگ هادم اللّذات

2. حیات و دولت وصل تو متّحد بالذّات

3. منم فتاده به گرداب غم به دستم ده

4. کمند زلف کزان باشدم امید نجات

5. به فسق و زهد قضا بر نگردد ای ساقی

6. بدین ترانه بده می که كلّ آت آت

7. چو بیشتر تلف عمر ما ز هشیاریست

8. به غیر باده چه امکان تلافیِ مافات

9. چو خاست هی هیت ای صوفی از نشیمن طبع

10. به پیشگاه حقیقت رساندت هيهات

11. زکات حسن ندادی به بوسه زان گریم

12. اگرچه مانع بارندگیست ترک زکات

13. زطعن عابد اصنام جامیا بازآی

14. چه آفریدۀ اوهام ما چو عزّی و لات


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خاک پیش تشنگان هرگز نگیرد جای آب
* چاره مخمور می، تریاک نتوانست کرد
شعر کامل
صائب تبریزی
* جفاپیشه بدگوهر افراسیاب
* ز کینه نیاید شب و روز خواب
شعر کامل
فردوسی
* بده عناب چون سازی کمند زلف چین بر چین
* مرا عناب‌وار از روی خون آلوده چین خیزد
شعر کامل
خاقانی