جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 433

1. نهاده سر به رُخت زلف عنبرین گستاخ

2. ندیده کس به جهان هندویی چنین گستاخ

3. سر هزار عزیزت فتاده بر سرِ کوی

4. گهِ خرام منه پای بر زمین گستاخ

5. بسوخت طوطی جانم ز رشک آن چو بدید

6. که می خورد مگس از لعلت انگبین گستاخ

7. به جان خود که ببخشای بر جوانیِ خویش

8. میا به غارت پیران پاک دین گستاخ

9. ادب جمال دگر بخشدت ز ناز مزن

10. قدم به فرق گدایان رہ نشین گستاخ

11. رقیب را ز برِ خود بران که از خرمن

12. بهست دور چو افتاد خوشه چین گستاخ

13. به عذر پیش سگان تو جامی آید روز

14. بر آستان تو ساید چو شب جبین گستاخ


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دو منزل یکی کرد و آمد دوان
* همی تاخت برسان تیر از کمان
شعر کامل
فردوسی
* طریق خدمت و آیین بندگی کردن
* خدای را که رها کن به ما و سلطان باش
شعر کامل
حافظ
* پیش کمان ابرویش لابه همی‌کنم ولی
* گوش کشیده است از آن گوش به من نمی‌کند
شعر کامل
حافظ