جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 456

1. سپاه دوست کزین سو سوار می گذرید

2. ز روی لطف به سوی فتادگان نگرید

3. سوی شکار شد آن ماه و من به ره ماندم

4. خدای را غم حال من شکسته خورید

5. به خواریم مگذارید بر ره افتاده

6. که پیش چشم من از جان و دل عزیز ترید

7. قلادۀ سگ کویش به گردنم فگنید

8. کشان کشان ز پی اش تا شكارگه ببرید

9. کرم کنید و ستانید نیم جان مرا

10. به خاک سمّ سمند سوار من سپريد

11. اگر شمارۀ خیل سگان خویش کند

12. مرا به سهو هم از خیل آن سگان شمرید

13. نکرد در دلتان جای نالۀ جامی

14. دریغ کز غم ارباب درد بی خبرید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای غم اگر مو شوی پیش منت بار نیست
* پر شکرست این مقام هیچ تو را کار نیست
شعر کامل
مولوی
* جرم بیگانه نباشد که تو خود صورت خویش
* گر در آیینه ببینی برود دل ز برت
شعر کامل
سعدی
* ز درد و داغ محبت مگو به مرده دلان
* تنور سرد، سزاوار بستن نان نیست
شعر کامل
صائب تبریزی