جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 467

1. تیر تو افتاد دور جان من افگار کرد

2. بر هدف آمد ولی در دل من کار کرد

3. پیش رُخت وقت گل لاله شکفتن نخواست

4. سینه زد از شوق چاک داغ تو اظهار کرد

5. ابر چمن را ز گل روی تو آمد به یاد

6. نعرۀ بسیار زد گریۀ بسیار کرد

7. مهر که دیوار و در پرتو رویش گرفت

8. روی ترا دید جا در پس دیوار کرد

9. لعل تو آمد مسیح کز دم جان بخش خویش

10. داد شفا هر کرا چشم تو بیمار کرد

11. طعنه به خواری مزن زانکه عزیز جهان

12. بودم ازین پیش تر عشق توام خوار کرد

13. جامی از آغاز نظم وصف جمال تو گفت

14. مطلع دیوان خویش مشرق انوار کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دو دوست قدر شناسند عهد صحبت را
* که مدتی ببریدند و بازپیوستند
شعر کامل
سعدی
* تا مگر یک نفسم بوی تو آرد دم صبح
* همه شب منتظر مرغ سحرخوان بودم
شعر کامل
سعدی
* آه ، تاکی ز سفر باز نیایی ، بازآ
* اشتیاق تو مرا سوخت کجایی، بازآ
شعر کامل
وحشی بافقی