جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 470

1. وه که آن تُرک پری پیکر مرا دیوانه کرد

2. آشنا ناگشته از عقل و خرد بیگانه کرد

3. هر مسلمانی که شکل آن بت بدکیش دید

4. پشت بر محراب و مسجد روی در بتخانه کرد

5. آنکه هر جا قصّۀ لیلی و مجنون خواندی

6. چون شنید احوال ما را ترک آن افسانه کرد

7. این همه مستی و بیهوشی نه حدّ باده بود

8. با حریفان هرچه کرد آن نرگس مستانه کرد

9. عشق گنج آمد دل بی خان و مان ویرانه ای

10. آن چنان گنجی کجا منزل درین ویرانه کرد

11. جان ز شوق عارض و خالش فرود آمد به تن

12. مرغ را مایل به پستی ذوق آب و دانه کرد

13. جامیا با دُردی جام بلا می باش خوش

14. چون ترا ساقی عشق این باده در پیمانه کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پندم مده که نشونم، ای نیکخواه، ازآنک
* من با توام، ولی دل و جان جای دیگرست
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* به نوبت‌اند ملوک اندرین سپنج سرای
* کنون که نوبت تست ای ملک به عدل گرای
شعر کامل
سعدی
* کیست در این شهر که او مست نیست
* کیست در این دور کز این دست نیست
شعر کامل
مولوی