جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 620

1. خرّم آنان که سرِ زلف نگاری گیرند

2. وز پریشانی ایّام کناری گیرند

3. تا ازین لجّه رسد زورق امید به لب

4. لب جوی و لب جام و لب یاری گیرند

5. تا درین بی سر و بن صید که آزاد زیند

6. جا سرِ کوهی و منزل بُن غاری گیرند

7. هیبت بادیۀ فقر و فنا بین که درو

8. هر صف مورچه را خیلِ سواری گیرند

9. بی قرارند چو آتش زغمت سوختگان

10. تانمیرند چه امکان که قراری گیرند

11. تیزبینان نظر از کُحلِ بصر دوخته اند

12. در رهت کُحل بصیرت ز غباری گیرند

13. جامی و روی به خاک درِ تو چون ز حرم

14. هریک از کعبه روان راه دیاری گیرند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به مشکین کمند اندرآویخت چنگ
* به فندق‌گلان را بخون داد رنگ
شعر کامل
فردوسی
* گویند قرابه گر مسلمان نبود
* او را تو چه گویی که کدو می‌سازد
شعر کامل
خیام
* بوی کافور ازین مرده دلان می آید
* که به این طایفه آمیخت که نامرد نشد؟
شعر کامل
صائب تبریزی