جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 625

1. مهی که حُسن خطش بر بتان شکست آورد

2. دل مرا به دو انگشت خط به دست آورد

3. غلام قاصد اویم که یک سواره ز راه

4. رسید و بر صف اندوه و غم شکست آورد

5. گشاد طُرّه و بر طرفِ ماه سلسله بست

6. هزار نقش عجب زان گشاد و بست آورد

7. هوای دانۀ آن خال مرغِ جان مرا

8. ز شاخ سدره درین دامگاه پست آورد

9. به بیدلی مزن ای خواجه طعن من آن کیست

10. که دل ز عشوۀ آن چشم نیم مست آورد

11. زری که هست به می ده که خواهد آخر کار

12. زمانه رخصت تاراج زرپرست آورد

13. چه تلخ و شور که جامی کشید پنجه سال

14. که صید کام ز بحرِ طلب به شست آورد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سرو اگر نیز تحول کند از جای به جای
* نتوان گفت که زیباتر از این می‌گذرد
شعر کامل
سعدی
* دم آخر که مررا عمر به سر می‌آید
* گر تو آیی به سرم عمر دگر می‌آید
شعر کامل
هلالی جغتایی
* گفتا کجاست خوشتر گفتم که قصر قیصر
* گفتا چه دیدی آن جا گفتم که صد کرامت
شعر کامل
مولوی