جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 66

1. دو هفته شد که ندیدم مَه دو هفتۀ خود را

2. کجا روم به که گویم غم نهفتۀ خود را

3. دراز خواب خوش ای بخت بد مگر بگشایم

4. به روی همچو مَهَش چشم شب نخفتۀ خود را

5. خدای را مکن ای باغبان مضایقه چندان

6. که یک نظاره کنم باغ نوشکفتۀ خود را

7. رمید دل ز من از زلف دام نه که نخواهم

8. به جز شکار تو مرغ هوا گرفتۀ خود را

9. ز هرچه غیر تو خالیست دل بیار و بیارا

10. حریم منزل از گرد غير رفتۀ خود را

11. مریز اشکِ من ای چشم خون گرفته که خواهم

12. کنم نثار رهش آن دُر ِنسفتۀ خود را

13. همین بس است به او نامه جامیا که نویسی

14. به خون دل سویش این دردناک گفتۀ خود را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کس ندانم که در این شهر گرفتار تو نیست
* هیچ بازار چنین گرم که بازار تو نیست
شعر کامل
سعدی
* صد حرف غم نوشتم در دل چو نامه و انرا
* خواهم فگند سویش همراهِ تیر آهی
شعر کامل
جامی
* گفتا که کیست بر در گفتم کمین غلامت
* گفتا چه کار داری گفتم مها سلامت
شعر کامل
مولوی