جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 722

1. صبا چو حلقۀ آن زلف تابدار گشاد

2. گره ز رشتۀ جان های بی قرار گشاد

3. ز ذوق بوس و هوای کنار تست به باغ

4. که غنچه کرد دهان باز و گل کنار گشاد

5. بهار شد سوی بستان گذر که هر گرهی

6. که داشت شاخ گل از غنچه در بهار گشاد

7. گشاد از دهن تنگ تو دلم آری

8. ز غنچه مرغ چمن را بود هزار گشاد

9. ز سرو لاله تماشای قدّ و روی تو کرد

10. چو باغبان به چمن چشم اعتبار گشاد

11. نهاد بر جگر لاله داغ چون سوسن

12. زبان به وصف تو بر طرف لاله زار گشاد

13. به غیر یار ندیدم درون پرده کسی

14. قضا چو پردۀ عزّت ز روی کار گشاد

15. از شهر عشق مخوان سوی کعبه جامی را

16. که پای تا به غریبی در آن دیار گشاد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از زبان سوسن آزاده‌ام آمد به گوش
* کاندر این دیر کهن کار سبکباران خوش است
شعر کامل
حافظ
* حافظ اسرار الهی کس نمی‌داند خموش
* از که می‌پرسی که دور روزگاران را چه شد
شعر کامل
حافظ
* پشت طاقت بنفشه را خم شد
* بهر خود در لباس ماتم شد
شعر کامل
هلالی جغتایی