جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 786

1. حلقۀ زر تا به گوشت جای کرد ای سیمبر

2. قامتم چون حلقه شد زین رشک و رخسارم چو زر

3. بست زین حلقه ات رهِ خلاص از هر طرف

4. بر دلِ من چون برد مسکین از آنجا ره به در

5. آن چنان کز حلقه نبود گوش تو هرگز تهی

6. از خیالش نیست خالی چشم اربابِ نظر

7. زر گرفت از پختگی پیشِ بناگوش تو گوش

8. سیم گو خامی مکن زین بیش و لاف از حد مبر

9. تاترا زر دیده ام از حلقه بر بالای سیم

10. سیم بر بالای زر ریزم مدام از چشم تر

11. داغ بر رانِ سگان از حلقه باشد رسم و تو

12. می نهی از حلقه های خویش داغم بر جگر

13. نظم جامی را به وصف حلقۀ خود گوش کن

14. گرچه نبود در خورِ آن حلقۀ زر این گهر


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آب رود نیل را از دست ناید رفع آن
* عشق یوسف بر زلیخا چون کشید انگشت نیل
شعر کامل
محتشم کاشانی
* آن که صد نامۀ ما خواند و جوابی ننوشت
* سطری از غیر نیامد که کتابی ننوشت
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* آن چه هر شب بگذرد از چرخ فریاد منست
* و آن چه آن مه را به خاطر نگذرد یاد منست
شعر کامل
محتشم کاشانی