جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 805

1. یاد بادت که زمن یاد نکردی هرگز

2. دلِ ناشاد مرا شاد نکردی هرگز

3. کردم آباد به صد خونِ جگر خانۀ چشم

4. جا درین منزل آباد نکردی هرگز

5. گوشت ای سیمبر از حلقۀ زر گشت گران

6. یا تو خود گوش به فریاد نکردی هرگز

7. بارها از لبِ خود عشوۀ شیرین دادی

8. فکر جان کندن فرهاد نکردی هرگز

9. یافتی بر سرِ ما منصب شاهی لیکن

10. کار بر قاعدۀ داد نکردی هرگز

11. حُسن ارشاد همین بس که در اطوارِ سلوک

12. که زبندِ غمش آزاد نکردی هرگز

13. بنده جامی نکند از تو جزین آزادی

14. که ز بندِ غمش آزاد نکردی هرگز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو
* که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را
شعر کامل
حافظ
* رتبت دانش حافظ به فلک برشده بود
* کرد غمخواری شمشاد بلندت پستم
شعر کامل
حافظ
* لبش ندانم و خدش چگونه وصف کنم
* که این چو دانهٔ نارست و آن چو شعلهٔ نار
شعر کامل
سعدی