سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 125

1. کس ندانم که در این شهر گرفتار تو نیست

2. هیچ بازار چنین گرم که بازار تو نیست

3. سرو زیبا و به زیبایی بالای تو نه

4. شهد شیرین و به شیرینی گفتار تو نیست

5. خود که باشد که تو را بیند و عاشق نشود

6. مگرش هیچ نباشد که خریدار تو نیست

7. کس ندیدست تو را یک نظر اندر همه عمر

8. که همه عمر دعاگوی و هوادار تو نیست

9. آدمی نیست مگر کالبدی بی‌جانست

10. آن که گوید که مرا میل به دیدار تو نیست

11. ای که شمشیر جفا بر سر ما آخته‌ای

12. صلح کردیم که ما را سر پیکار تو نیست

13. جور تلخست ولیکن چه کنم گر نبرم

14. چون گریز از لب شیرین شکربار تو نیست

15. من سری دارم و در پای تو خواهم بازید

16. خجل از ننگ بضاعت که سزاوار تو نیست

17. به جمال تو که دیدار ز من بازمگیر

18. که مرا طاقت نادیدن دیدار تو نیست

19. سعدیا گر نتوانی که کم خود گیری

20. سر خود گیر که صاحب نظری کار تو نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در بهار از من مرنج ای باغبان گاهی اگر
* یاد از بی برگی فصل خزان آرم تو را
شعر کامل
هاتف اصفهانی
* بلبلی را که به دیدار ز گل قانع شد
* در اگر بسته شود رخنه دیواری هست
شعر کامل
صائب تبریزی
* عهد جوانی گذشت، در غم بود و نبود
* نوبت پیری رسید، صد غم دیگر فزود
شعر کامل
شیخ بهایی