جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 93

1. بگشا دری از تیغ جفا سینۀ ما را

2. وز سینه برون بر، غم دیرینۀ ما را

3. چون ناوک دلدوز تو راحت نرساند

4. هر مرهم راحت که رسد سینۀ ما را

5. ماییم و دل صاف چو آیینه چه داری

6. محروم ز عکس رخت آیینۀ ما را

7. تو شاهی و ما عورگداییم چه نسبت

8. با اطلس زربفت تو پشمینۀ ما را

9. ما را اگر از کینه به پهلو ندهی راه

10. این بس که به دل جای دهی کینۀ ما را

11. گر جلوه کنان بگذری آدینه به مسجد

12. بتخانه کنی مسجد آدینۀ ما را

13. جامی چه کنی گنج هنر عرض چو آن شوخ

14. قدری ننهد حاصل گنجینۀ ما را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بی گاه شد بی‌گاه شد خورشید اندر چاه شد
* خورشید جان عاشقان در خلوت الله شد
شعر کامل
مولوی
* سعدیا عمر عزیزست به غفلت مگذار
* وقت فرصت نشود فوت مگر نادان را
شعر کامل
سعدی
* آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد
* مژده دهید باغ را بوی بهار می‌رسد
شعر کامل
مولوی