جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 978

1. که گوید سلام منِ مستهام

2. به جانان که کردست در جان مقام

3. درو بس که گم کرده ام خویش را

4. نمی دانم او کیست یا من کدام

5. همه اوست من در میان کیستم

6. نماندست با من زمن غیر نام

7. اگر من به حرمت سلامش کنم

8. فمنه عليه يكون السّلام

9. وگر او به رحمت خطابم کند

10. فمنه اليه يعود الكلام

11. بتان جام پا کند و ساری در آن

12. جمالِ ازل همچو باده مدام

13. ز جامی چه عیب ار خورد جام را

14. چو در مشربش عین باده است جام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نالیدن بلبل ز نو آموزی عشق است
* هرگز نشنیدیم ز پروانه صدایی
شعر کامل
حزین لاهیجی
* مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
* جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها
شعر کامل
حافظ
* قفس تنگ فلک جای پر افشانی نیست
* یوسف نیست درین مصر که زندانی نیست
شعر کامل
صائب تبریزی