جامی_دیوانقصیده ها (فهرست)

قصیده شمارۀ 17 : در تاریخ وفات قدّس سرّه

1. به بوستان ولایت کهنْ درخت بلند

2. که عمرها به سرِ اهل فقر سایه فگند

3. چو شاخ سدره نه در سر بلندیش همتا

4. چو باغ روضه نه در میوه بخشیش مانند

5. فروغ آن به فیوض کرم گرانمایه

6. اصول او به صفات قِدَم قوی پیوند

7. به بذل میوه غذای هزار روزی خواه

8. به بسط سایه پناه هزار حاجتمند

9. ستوده خواجه عبیدالله آنکه در همه عمر

10. جز از شهود حقیقت نشد دلش خرسند

11. به هشت صد و نود و پنج صرصر اجلش

12. نکرده رحم بر اهل جهان ز بیخ بکند

13. گذشته پاسی از آخرین شب از ماهی

14. که شمع جمع رسل را درو رسید گزند

15. نبود رفتن او همچو دیگران جامی

16. زدَهْر حادثه زای و سپهر فتنه پسند

17. چو جذب معنیِ وحدت به عارف آرد روی

18. نه ممکنست که ماند به قیدِ صورت بند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کی کند ناخوب را بیداد خوب
* چون کند نامرد را کافور مرد
شعر کامل
سنایی
* داغ هر لاله که بر سینه هامون باشد
* مهری از محضر رسوایی مجنون باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
* به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم
شعر کامل
سعدی