مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1243

1. اندرآ ای اصل اصل شادمانی شاد باش

2. اندرآ ای آب آب زندگانی شاد باش

3. گرت بیند زندگانی تا ابد باقی شود

4. ورت بیند مرده هم داند که جانی شاد باش

5. همچنین تو دم به دم آن جام باقی می‌رسان

6. تا شویم از دست و آن باقی تو دانی شاد باش

7. بر نشانه خاک ما اینک نشان زخم تو

8. ای نشانه شاد زی و ای نشانی شاد باش

9. ای هما کز سایه‌ات پر یافت کوه قاف نیز

10. ای همای خوش لقای آن جهانی شاد باش

11. هم ظریفی هم حریفی هم چراغی هم شراب

12. هم جهانی هم نهانی هم عیانی شاد باش

13. تحفه‌های آن جهانی می‌رسانی دم به دم

14. می‌رسان و می‌رسان خوش می‌رسانی شاد باش

15. رخت‌ها را می‌کشاند جان مستان سوی تو

16. می‌چشان و می‌کشان خوش می‌کشانی شاد باش

17. ای جهان را شاد کرده وی زمین را جمله گنج

18. تا زمین گوید تو را کای آسمانی شاد باش

19. گر سر خوبی بخارد دلبری در عهد تو

20. پرچمش آرند پیشت ارمغانی شاد باش

21. گوهر آدم به عالم شمس تبریزی تویی

22. ای ز تو حیران شده بحر معانی شاد باش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ما به فلک بوده‌ایم یار ملک بوده‌ایم
* باز همان جا رویم جمله که آن شهر ماست
شعر کامل
مولوی
* چون صبا مجموعه گل را به آب لطف شست
* کجدلم خوان گر نظر بر صفحه دفتر کنم
شعر کامل
حافظ
* ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا
* حلوا به کسی ده که محبت نچشیدست
شعر کامل
سعدی