1. چیست آن شاهد سفید عذار

2. رو برهنه روان به هر بازار

3. بس که بر وی رسیده کوب زدهر

4. مانده بر پشت و روی او آثار

5. صورت او به افضل الاشكال

6. می رباید دل از صغار وكبار

7. اختر روشن است لیک او را

8. بخل ثابت کند کرم بسیار

9. چون منافق دورو ولی ز اسلام

10. کن اول نوشته بر رخسار

11. کاسبان را وصال او آسان

12. ممسکان را فراق او دشوار

13. بهر اندوه دیدگان آرد

14. مایۀ عشرت از خُم خمّار

15. سوی هجران رسیدگان آید

16. به تلطّف گرفته دامن یار

17. درندادست بی میانجی او

18. هیچ معشوق تن به بوس و کنار

19. چون گرانی کند هنر گیرند

20. سبکی عیب باشد از وی و عار

21. داغ ها بی شمار آید ازو

22. بر تن مدخلان به روز شمار

23. اصل او سیم ناب و چون سیماب

24. نیستش در کف جواد قرار

25. پختگان گرچه خام خوانندش

26. هست ازو پخته مفلسان را کار

27. هست تا غایتی عزیز که نیست

28. جز به چشم بلند همّت خوار

29. سال و مه در تردّد او دزد

30. روز و شب در کمین او طرّار

31. نام او نکته ای پریشانست

32. لیک جمعیّت آورد بسیار

33. آمد امسال آنقدر زعراق

34. که کفِ وجودِ شاه جم مقدار

35. گر کند سال دیگرش تضعیف

36. عدد آن رسد به بیست هزار

37. شاه يعقوب بن حسن که گرفت

38. جود را طبع او چو عدل شعار

39. جود او فیض لطف را منبع

40. عدل او قصر ملک را معمار

41. تا بود در محاورات عرب

42. نام شب لیل و نام روز نهار

43. شب او همچو روز روشن باد

44. روز اعداش تیره چون شب تار