کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1002

1. تن در پی جان می رود ای بخت کجانی

2. موقوف تو ماندیم که راهی بنمائی

3. از کار فرو بسته در هم شده ما

4. لطفی بنمائی گرمی باز گشائی

5. گویند که تعجیل مکن تا برسد وقت

6. پیداست که تا چند بود مد جدائی

7. ای دل مکن اندیشه از این راه که صعب است

8. نومید نشاید شدن از لطف خدائی

9. دیگر ندهم دامن مقصود خود از دست

10. گر بابم از این واقعه سب رهانی

11. گفتی که کمالا مکن اندیشه رفتن

12. آیا من مشتاق کجا و تو کجایی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است
* آفرین بر نفس دلکش و لطف سخنش
شعر کامل
حافظ
* میزبانی که ز جان سیر کند مهمان را
* چه ضرورست که آراسته سازد خوان را؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* سایه تا بازگرفتی ز چمن مرغ سحر
* آشیان در شکن طره شمشاد نکرد
شعر کامل
حافظ