کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 101

1. بر دو رخ من در جوی خون که روانست

2. از تو مرا سرخ رونی در جهان است

3. نیست کسی در پناه عشق تو ما را

4. درد تو با جان و دل وظیفه رسان است

5. روز و شبم سوز وکش چو شمع که عاشق

6. سوخته این مراد و کشته آن است

7. بر قدمش سر همی نه ای دل و میرو

8. تا نکنی پی غلط که راه همان است

9. جز غم روی نو بر دلم ز ضعیفی

10. ا گر همه برگ گل است بار گران است

11. دیده بر آن پای سودنم نگذارند

12. باری ازین سود دوست را چه زیان است

13. کیست کمال این که با تو در سخن آید

14. جنس سخن های تونه حد زبان است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر بود برگ گل سوریت از خار مترس
* ور هوای چمنت نیست بگلزار مرو
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* سرو می خواست به پابوس تو آید چون آب
* لیکن از جو نتوانست به یک پا بگذشت
شعر کامل
کمال خجندی
* تا توانی مده از کف به بهار ای ساقی
* لب جوی و لب جام و لب یار ای ساقی!
شعر کامل
سلمان ساوجی