کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1024

1. دل شد ز عشق باری شیدا چنانکه دانی

2. کرد آب دیده رازم پیدا چنانکه دانی

3. در کوی گلعذاری سروی گلی بهاری

4. بازم شکست خاری در پا چنانکه دانی

5. ترکان غمزة او بعد از هزار فتنه

6. کردند ملک دلها بغما چنانکه دانی

7. در دور چشم مست گشتند پارسایان

8. شیدا چنین که بینی رسوا چنانکه دانی

9. از غمزه حکمت عین آموخت آن مه و شد

10. کادر فنگ دلربانی دانا چنانکه دانی

11. گیرم روان کنارش تنها نه بوسه گیرم

12. گر بابمش بجائی تنها چنانکه دانی

13. دانی که بار پرسی باشد طریق باران

14. پیش کمال باز آ پارا چنانکه دانی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر کو شراب فرقت روزی چشیده باشد
* داند که سخت باشد قطع امیدواران
شعر کامل
سعدی
* مگر که لاله بدانست بی‌وفایی دهر
* که تا بزاد و بشد جام می ز کف ننهاد
شعر کامل
حافظ
* دارم امید بر این اشک چو باران که دگر
* برق دولت که برفت از نظرم بازآید
شعر کامل
حافظ