کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1051

1. گر تو دل ما سوختی از آتش دوری

2. ما بی تو به دل بر نزدیم آب صبوری

3. هرچند که دور از تو چو فرهاد فتادیم

4. چون سنگ دلان دل ننهادیم بدوری

5. دانم نخوری غم ز هلاک من رنجور

6. در ماتم بلبل ننشیند گل سوری

7. تا با توام از روضه نیندیشم و از حور

8. هرجا نونی آن روضه خلدست و تو حوری

9. صوفی اگرت روی در آن غمزه و ابروست

10. پیوسته به محرابی و در عین حضوری

11. خوبان که به چشم همه محبوب نمایند

12. ایشان همه چشمند که بینند و تو نوری

13. گر بی تو صبور است کمال این گنهی نیست

14. این نکته ضروریست که صبرست ضروری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همچنان طفلی که در وحشت سرایی مانده است
* دل درون سینه ام بی طاقتی ها می کند
شعر کامل
رهی معیری
* به هر صورت که باشد عشق دل را می دهد تسکین
* که بهر کوهکن از سنگ شیرین می شود پیدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* ز ترک تنگ چشمی مردمی صائب طمع دارم
* که تلخ افتاده چون بادام کوهی دیده تنگش
شعر کامل
صائب تبریزی