کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 109

1. بی توقف من از این شهر به در خواهم رفت

2. ر بی تردد ز پی بار به سر خواهم رفت

3. بارها بار گران بر دل و جان بر کف دست

4. رفته ام از پی مقصود و دگر خواهم رفت

5. ای عزیزان که ندارید سر همراهی

6. به اجازت که هم اکنون به سفر خواهم رفت

7. با وجود تن بیمار و گرانباری عشق

8. صبحدم در عقب باد سحر خواهم رفت

9. تا کنم دیده غمدیده به رویش روشن

10. پیش آن شمع دل اهل نظر خواهم رفت

11. بوی جمعیت از آن راهگذر می آید

12. من بدان بوی بر آن راهگذر خواهم رفت

13. ناز مین بوس در شاه جهان دریابم

14. اندر این ره چو فلک زیر و زبر خواهم رفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پس از تحمل سختی امید وصل مراست
* که صبح از شب و تریاک هم ز مار آید
شعر کامل
سعدی
* عزتم بین که بر آرنده ی حاجات هنوز
* از لبم نام تو هنگام دعا نشنیده است
شعر کامل
عرفی شیرازی
* سعدی ملامت نشنود ور جان در این سر می‌رود
* صوفی گران جانی ببر ساقی بیاور جام را
شعر کامل
سعدی