کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 113

1. پای بوس چون منی حیف است گفتی بر زبانت

2. زاهد کم خواره میشد دم به دم باریکتر زین

3. نیک گفتی نیک پیش تا ببوسم آن دهانت

4. گر دل او گه گهی می رفت در فکر میانت

5. زآن میان و زآن دهان پرسد دلم سر بقین را

6. بی نشان از بینشانان زودتر باید نشانت

7. چون بشیر از لیلة المعراج زلفت بر گذشتم

8. در میان قاب قوسینش نکندست ابروانت

9. سر بر آن در میزنم باشد در آری سر به بیرون

10. این همه تصدیع از آن آورده ام بر آستانت

11. گفتمش یک شب مجالم ده چوشمع آن لب گزیدن

12. گفت تو گرمی مخور کین انگبین دارد زبانت

13. با خیالش تا سخن راندی کمال از شوق اشکت

14. می چکد درهای گوناگون ز لفظ درفشانت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به خاک پای تو سوگند و جان زنده دلان
* که من به پای تو در مردن آرزومندم
شعر کامل
سعدی
* برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر
* وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد
شعر کامل
حافظ
* دولتی را که نباشد غم از آسیب زوال
* بی تکلف بشنو دولت درویشان است
شعر کامل
حافظ