کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 139

1. در سر زنجیر زلف او دل دیوانه رفت

2. نکته زان لب شنید و جانب میخانه رفت

3. سرگذشتی گفتم از دل آتش جان شعله زد

4. گرم شد هنگامه خوابم بر سر افسانه رفت

5. آگه از سوز دل ما دل فروزانند و بس

6. شمع داند آنچه شبها بر سر پروانه رفت

7. بر خورد یک روز دانم عاشق از کشت مراد

8. اینچنین کز اشک او در خاک چندین دانه رفت

9. در دل ریشم خیال آن در زلف پیچ پیچ

10. راست مار گنج را ماند که در ویرانه رفت

11. جای تاریک است زلفت بی شعاع آینه

12. کس نمی بارد بر آن راه چو مو جز شانه رفت

13. برد دست آویز جان و سر چو رفت آنجا کمال

14. عاشق درویش هرجا رفت درویشانه رفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* وعدۀ لطف و کرم را مکن ای دوست خلاف
* کز کریمان نسزد آنچه خلاف کرم است
شعر کامل
جامی
* گر نثار قدم یار گرامی نکنم
* گوهر جان به چه کار دگرم بازآید
شعر کامل
حافظ
* آن شعله ایم کز نفس گرم سینه سوز
* گرمی به آفتاب جهانتاب داده ایم
شعر کامل
رهی معیری