کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 165

1. رخسار دلفروزت خورشید بیزوال است

2. پیداست مه که پنهان از شرم آن جمال است

3. آن رغ کشیده دامی گرد قمر که زلف است

4. وآن لب نهاده داغی بر جان ما که خال است

5. زینسان که چون میانت شد جسم ما خیالی

6. اکنون امید وصلی ما را به آن خیال است

7. چون زلف و عارض تو دور و تسلسل آمد

8. آن هر دو گر به بینند اهل نظر محال است

9. درد و غمت نشاید بر ما حرام کردن

10. کانعام پادشاهان درویش را حلال است

11. حد جواب سلطان نبود کمال ما را

12. در حضرت سلاطین رسم گدا سوال است

13. نقشی از آن جمال است در حسن مطلع ما

14. خود مقطعش چه گویم در غایت کمال است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نباید روشنی بردن به شب زین پس که بی آتش
* ز لاله دشت پر شمعست و از گل باغ پر شعله
شعر کامل
فرخی سیستانی
* بر تن و جان ناکسان و کسان
* چرب و شیرین چو روغن بلسان
شعر کامل
سنایی
* لبش ندانم و خدش چگونه وصف کنم
* که این چو دانهٔ نارست و آن چو شعلهٔ نار
شعر کامل
سعدی