کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 24

1. چه رها کنی به شوخی سر زلف دلربا را

2. که ازو بهم برآری همه وقت حلقه ها را

3. به دوصد ادب برآن در چو خطاست برگذشتن

4. حرکات نامناسب ز چه رو بود صبا را

5. نشود ز گرد فتنه سر کوی دوست خالی

6. بدو زلف اگر بروبد همه عمر خاک پا را

7. شب و روز غیر دردی نخورم بر آستانت

8. که دوای خوبرویان نرسد من گدا را

9. چه دهی دلم که بخشم ز بلای خود امانت

10. به عطا مکن حوالت به بلا سپار ما را

11. چو بدست خویش تیغم بزنی دمی رها کن

12. که ز ساعدت بگیرم به حواله خون بها را

13. مدهید گو طبیبان به کمال مرهم جان

14. چو سپرد جان به جانان چه کند دگر دوا را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر گرفتار که در بند تو می‌نالد زار
* می‌برد حسرت صیدی که گرفتارتر است
شعر کامل
فروغی بسطامی
* هر کجا غم نیست، آنجا زندگانی مشکل است
* زین سبب آدم به تعجیل از بهشت آمد برون
شعر کامل
صائب تبریزی
* از دورویان در جهان آثار یکرنگی نماند
* کاش زین گلزار این گلهای رعنا کم شود
شعر کامل
صائب تبریزی