کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 278

1. هرگز به درد دوست دل ما ز جا نرفت

2. رنجور عشق او سوی دارالشفا نرفت

3. بیمار چشم و خسته آن غمزه بر زبان

4. نام ثفا تبرد و به فکر دوا نرفت

5. بر جان ز غمزهای نو بیش از هزار تیر

6. آید صد آفرین که خدنگی خطا نرفت

7. در صیدگاه چشم تو از حلقه های زلف

8. مرغی ندیده ام که به دام بلا نرفت

9. از سالکان راه نو کی یی سرشک و آه

10. نهاد پا بر آب و به روی هوا نرفت

11. آنرا که پای بود نداد این طلب ز دست

12. وآنکسی که چشم داشت در این راه به پا نرفت

13. زین آستان نبرد پناهی به کی کمال

14. درویش کوی تو به در پادشا نرفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن شعله ایم کز نفس گرم سینه سوز
* گرمی به آفتاب جهانتاب داده ایم
شعر کامل
رهی معیری
* خورشید عارض او چون ذره برده تابم
* بالای سرکش او چون سایه کرده پستم
شعر کامل
فروغی بسطامی
* به جانب سفر آن تُرک تندخو رفتست
* خبر دهید مرا کز کدام سو رفتست
شعر کامل
جامی