کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 445

1. ساقی بیار باده که عید صیام شد

2. آن به که بود مانع رندی تمام شد

3. در ده قدح ز اول روزم که بعد ازین

4. حاجت بدان نماند که گویند شام شد

5. امروز هر که خدمت معشوق و می کند

6. بختش کمینه چاکر و دولت غلام شد

7. بس خرقه که بود به دکان میفروش

8. تسبیح و جامه در گرو نقل و جام شد

9. با زاهدان مگوی ز مستی و ذوق عشق

10. بر عاشقان حلال و بر ایشان حرام شد

11. در روی خوب گرچه تأمل مباح نیست

12. امکان رخصت است به نیت چو عام شد

13. از اهل عشق ننگ ندارد کسی کمال

14. جز ناکسی که در پی ناموسی و نام شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پیاز آمد آن بی هنر جمله پوست
* که پنداشت چون پسته مغزی در اوست
شعر کامل
سعدی
* چندین هزار شیشه دل را به سنگ زد
* افسانه ای است این که دل یار نازک است
شعر کامل
صائب تبریزی
* ز دریا به دریا همی مرد بود
* رخ ماه و خورشید پر گرد بود
شعر کامل
فردوسی