کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 455

1. شبی کز آتش عشق تو جانم سوختن گیرد

2. چراغ دولتم آنشب ز سر افروختن گیرد

3. چو زلفت بایدش عمر دراز و رشته زآن افزون

4. گر این چاک گریبانها رفیقی دوختن گیرد

5. از شادی بر جهم هر دم چو گندم بر سر تا به

6. گر آن خط دانة دلها چو مور اندوختن گیرد

7. بلب بابد مگس بگرفت شیرینی فروشانرا

8. و لبهای تو در عشوه شکر بفروختن گیرد

9. زیادت میکنی سوز دل ما از شکر خنده

10. نمک بر ریش اگر پاشی جراحت سوختن گیرد

11. براه روم گفت آورد زلفم از حیش لشکر

12. بچین ارزان شود نافه گر آن هندو ختن گیرد

13. کمال این گفته گر مرغی برد بر پر بهندستان

14. بیاید طوطی و از نو سخن آموختن گیرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خاکساری که به خواری به جهان ننگرد او
* بر سرش خاک که از خاک بسی خوارتر است
شعر کامل
عطار
* گر تو خاری همچو خار اندر طلب سرتیز باش
* تا همه خار تو را همچون گل و نسرین کنند
شعر کامل
مولوی
* بی حاصلی نگر که شماریم مغتنم
* از زندگانی آنچه به خواب گران گذشت
شعر کامل
صائب تبریزی