کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 542

1. هر کجا ذکری از آن ابروی پرخم می رود

2. گر رود آنجا حدیث ماه نو کم می رود

3. گوئیا مور سلیمان است خط گرد لبش

4. کانچنان گستاخ بر بالای خانم می رود

5. دی جدا از همدمان میشد براهی گفتمش

6. حیف ازین عمری که بی باران همدم میرود

7. دولت دردت چه خوش بودی بغم یکجا مقیم

8. لیک چون درد تو می آید ز دل غم می رود

9. تا تو رفتی میرود از چشم ما پیوسته آب

10. هر کجا جان می رود از پی روان هم می رود

11. خاک آن در درنظر وین طرف گریانم هنوز

12. کعبه پیش چشم و آب از چشم زمزم می رود

13. گرچه بکجائی چو مجمر پای در دامن کمال

14. طیب انفاس تو در اطراف عالم می رود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو خورشید تیغ از میان برکشید
* سپاه شب تیره شد ناپدید
شعر کامل
فردوسی
* سپید و سیاهست هر دو زمان
* پس یکدگر تیز هر دو دوان
شعر کامل
فردوسی
* ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون
* نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
شعر کامل
حافظ