کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 545

1. هر که در راه تو اول قدم از خویش برید

2. هم به اول قدم آنجا که می خواست رسید

3. هیچکس بانو نیاویخت که از خود نگریخت

4. میچکس باهنر نپیوست که از خود نبرید

5. به طلب کس خبری هم اثری از تو نیافت

6. بی طلب نیز نشانت به شنید و نه بدید

7. همه با ناله و آهند چه هشیار چه مست

8. همه با حسرت و دردند چه پیر و چه مرید

9. زاهد از صومعه گر رخت بکوی تو کشید

10. ما نخواهیم در آن کوی به جز درد کشید

11. آنکه آسان شمرد این همه خون خوردن ما

12. دور از آن روی مگر شربت هجری نچشید

13. تا دل ریش پر از درد طلب بافت کمال

14. بافت هر گونه دوائی که ازو میطلبید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را
* دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
شعر کامل
حافظ
* بگو به خازن جنت که خاک این مجلس
* به تحفه بر سوی فردوس و عود مجمر کن
شعر کامل
حافظ
* به مبارکی و شادی چو نگار من درآید
* بنشین نظاره می‌کن تو عجایب خدا را
شعر کامل
مولوی