کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 616

1. دل من طلبکار بار است و بس

2. ازین دل همینم به کار است و بس

3. شدم خاک و نگذشته بر من چو باد

4. ازو بر دل اینم غبار است و بس

5. به داغ فراموشیم ماند و رفت

6. از بارم همین یادگار است و بس

7. سر خود بر آن پای دارم مدام

8. همین دولتم پایدار است و بس

9. چه سودم ز سودای آن چشم مست

10. کزو بهرة من خمارست و بس

11. چه بندم بر آن وعده امید نیز

12. کو حاصل انتظار است و بس

13. مکن این همه دشمنی با کمال

14. که مسکین همین دوستدارست و پس


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کس زبان چشم خوبان را نمی داند چو ما
* روزگاری این غزالان را شبانی کرده ایم
شعر کامل
صائب تبریزی
* چو بی زعفران گشته‌ای خنده ناک
* مخور زعفران تا نگردی هلاک
شعر کامل
نظامی
* سرو چمان من چرا میل چمن نمی‌کند
* همدم گل نمی‌شود یاد سمن نمی‌کند
شعر کامل
حافظ