کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 625

1. به مطرب شبه چه خوش میگفت چنگش

2. خوشا می کز لب ساقیست رنگش

3. چو ساغر رفته بود از دست مطرب

4. به صد تصنیف آوردم به چنگش

5. چه بیم از محتسب بیمم ز شیشه است

6. که می ترسم برآید پا به سنگش

7. دهان تنگ و چشم تنگ دارد

8. بود زین جن خوبی نگ نگش

9. جدلها کرد دی واعظ به یک مست

10. نمی افتد خطا هرگز خدنگش

11. شب و روزت کمال این می به کف باد

12. که گه آئینه خوانی گاه زنگش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* طمع به خاک فرو می برد حریصان را
* ز حرص بر سر قارون رسید آنچه رسید
شعر کامل
رهی معیری
* منه دل بر وفای چرخ کجرو هوش اگر داری
* که دستش هر زمان چون تاک بر دوش دگر باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* چنین پرشور از ان کان ملاحت گر جهان گردد
* رگ تلخی درین بستان به بادامی نمی ماند
شعر کامل
صائب تبریزی