کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 742

1. سالها شد که در تک و پوییم

2. تو بمانی عجب چه میجوئیم

3. وقت آن شد که از حدیقة انس

4. گل و ریحان دوستی ہوئیم

5. وصف قد تو پیش ابروی تو

6. کج نشینیم و راست بر گوئیم

7. شاکری هاست زآن دهان ما را

8. از تو راضی به یک سر موئیم

9. سر فرو برده چون سر زلفت

10. حلقه حلقه به فکر آن روئیم

11. خلق ریزند خون ما از رشک

12. گر بگوئیمه کشته اوئیم

13. بافتی شاهی دو کون کمال

14. نا بگفتیه گدای آن گوییم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با دوست کنج فقر بهشتست و بوستان
* بی دوست خاک بر سر جاه و توانگری
شعر کامل
سعدی
* شفا ز گفته شکرفشان حافظ جوی
* که حاجتت به علاج گلاب و قند مباد
شعر کامل
حافظ
* صبح بیداری شود گفتم مرا موی سفید
* من چه دانستم که خواهد پنبه گوشم شدن
شعر کامل
صائب تبریزی