کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 746

1. سر که بر پای تو بنهادم از آن بردارم

2. تا بدین جرم و خطا جان به غرامت آرم

3. بعد ازین رخ بنهم بر کف پای تو نه چشم

4. رخ گلبرگ بخار مژه چند آزارم

5. چون شود بیبر کت هرچه شمارند آن را

6. بوسهائی که بر آن پای زنم نشمارم

7. دزد در خواب برد رخت عجب چون دزدید

8. دلم آن مه که ز عشقش همه شب بیدارم

9. شد دو چشم تو ز نادیدن رویت بیمار

10. به همین رنج من خسته جگر بیمارم

11. نقش بر آب زدن گرچه نبندد صورت

12. من بجز نقش تو بر دیده نر ننگارم

13. تو به رخ ماه و خوری بر رخ تو چشم کمال

14. شکرها دارم این چشم که بر خور دارم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* فریدون به داد و به تخت و کلاه
* همی داشتی راستی را نگاه
شعر کامل
فردوسی
* ای کاش جان بخواهد معشوق جانی ما
* تا مدعی بمیرد از جان فشانی ما
شعر کامل
فروغی بسطامی
* دلا رفیق سفر بخت نیکخواهت بس
* نسیم روضه شیراز پیک راهت بس
شعر کامل
حافظ