کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 753

1. صد جان ز لبت بوام گیرم

2. تا پیش تو دم بدم بمیرم

3. چندانکه بخویش میکنم فکر

4. جز فکر تو نیست در ضمیرم

5. ای دوست که پند خواهیم داد

6. خاموش که دشمنت نگیرم

7. صد دل دهمش اگر پذیرد

8. گونید به بار دلپذیرم

9. بیزلف و رخشه نمیتوان بود

10. چون نیست ز جان و سر گزیرم

11. در غارت غمزهاش کردند

12. ترکان سیاهدل اسیرم

13. زد غمزه سوی کمال و میگفت

14. افسوس که حیف رفت نیرم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
* خواجه آن است که باشد غم خدمتگارش
شعر کامل
حافظ
* یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود
* و از لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود
شعر کامل
حافظ
* نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان
* نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست
شعر کامل
حافظ