کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 805

1. نقد جان چیست که در دامن جانان ریزم

2. گر بخواهد ز سر هر دو جهان برخیزم

3. بی گناه در همه نیغم بزند بار عزیز

4. ادب آنست که گردن نهم و نستیزم

5. رسم باشد که گریزند غلامان ز جفا

6. من غلام تو چنانم که کشی نگریزم

7. در رحمت بگشایند به رویم فردا

8. گر بود سلسله زلف تو دستاویزم

9. می برد از شکر ناب به شیرینی دست

10. با * حدیث لب او نکته درد آمیزم

11. گر گناهست چنین روی به دیدن چو کمال

12. من نه آنم که ازین گونه گنه پرهیزم

13. من که خوارزم گرفتم به سخنهای غریب

14. نبود میل عراق و هوس تبریز ممه


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عالم شهر گو مرا وعظ مگو که نشنوم
* پیر محله گو مرا توبه مده که بشکنم
شعر کامل
سعدی
* هر جامه که بر قامت عشاق بریدند
* عشق تو به سر پنجه قدرت کفنش کرد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* وصل خورشید به شبپره اعمی نرسد
* که در آن آینه صاحب نظران حیرانند
شعر کامل
حافظ