کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 845

1. در سر زنجیر زلف او من بی عقل و دین

2. بار در پیچیدهام هذا جنون العاشقین

3. دی طبیب آمد به پرسش بر سر بالین من

4. گفت بینم زحمت تو گفتمش زحمت مبین

5. پیش لب خال سیه را آن دو رخ گر جای داد

6. سادگی باشد مگس را بر شکر کردن امین

7. چون روی ای نیر از آن ترکش روان منشین بخاک

8. و به قد بار میمانی با بر جان نشین

9. لطف اندامت که پیراهن به دامن می نهفت

10. ترسم از ساعد که ننهد در میان با آستین

11. آستین بوست چو کس را بر نمی آید ز دست

12. دامن از ما خاکیان چون زلف باری در مچین

13. با نشان در پیش تیغم یا نشین پیش کمال

14. من نخواهم عمر بی تو با چنان کن با چنین


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا همی سرخ بود همچو گل سرخ عقیق
* تا همی زرد بودهمچو گل زرد زریر
شعر کامل
فرخی سیستانی
* من خود این سنگ به جان می‌طلبیدم همه عمر
* کاین قفس بشکند و مرغ به پرواز آید
شعر کامل
سعدی
* نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست‌تر دارند
* جوانان سعادتمند پند پیر دانا را
شعر کامل
حافظ