کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 870

1. قدمت آن با الف با سرو سیمین

2. بگویم راست هم آنی و هم این

3. خط سبزت زرخ دل بردن آموخت

4. که طوطی گیرد از آئینه تلقین

5. از بیماری مرا درد سری نیست

6. چو خاک آستان نست بالین

7. برویت زلف را طی مکانست

8. که شب در روم باشد روز در چین

9. زهی فرهاد و شیرینکاری او

10. که دنیی کرد و دین در کار شیرین

11. به از فرهاد مرد بار غم نیست

12. که بار عاشقی باریست سنگین

13. کمال از لطف آن به گوی و رخسار

14. که خوش باشد حکایت های رنگین


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* میلی که داشتند حریفان به نقل ومی
* از چشمک شکوفه بادام تازه شد
شعر کامل
صائب تبریزی
* دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
* فرشته‌ات به دو دست دعا نگه دارد
شعر کامل
حافظ
* نقد حیرتخانهٔ هستی صدایی بیش نیست
* ای عدم نامی به دست آورده‌ای موجود باش
شعر کامل
بیدل دهلوی