کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 890

1. اگر دشنام می گونی مرا گو

2. که از جانت دعاگویم دعاگو

3. چو گونی ناسزای هر که خواهی

4. منت پرسم کرا گفتی تراگو

5. روم گفتی و دردی آورم باز

6. چو درد آوردی ای مونس دراگو

7. تو خوش می آی و می مینوش و میرو

8. کسی را خوش نمی آید میاگو

9. دمی آبی نخوردم بیتو هرگز

10. تو هم بی من چرا خوردی چراگو

11. برآمد گفتمش جانم ز غم گفت

12. چرا عاشق شدن جانت بر آگو

13. نخواهم بار شد گفتی به باران

14. چه بار ای شوخ به مهر آشناگو

15. اگر احسانی نباشد در نو باری

16. برین در چند باشد این ثناگو

17. کمال آن شوخ اگر ندهد ترا دست

18. جفاهای جهانرا مرحباگو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل اگر دیوانه شد دارالشفای صبر هست
* می‌کنم یک هفته‌اش زنجیر و عاقل می‌شود
شعر کامل
وحشی بافقی
* همای بر همه مرغان از آن شرف دارد
* که استخوان خورد و جانور نیازارد
شعر کامل
سعدی
* غم زمانه به بی حاصلان ندارد کار
* زنند سنگ به نخلی که بارور باشد
شعر کامل
صائب تبریزی